زمستان در آلاسکا با لیزا کلی


حتی یک روز سرد زمست،، کامیون داران اختصاصی در سراسر کشور را از تلاش سخت برای تحویل کالاهای ضروری به دورافتاده ترین مکان ها باز نمی دارد. متخصص بازاریابی ما، Duane Sahadat، این شانس را داشت که با راننده کامیون حرفه ای روبرو شود. لیزا کلی، برای صحبت در مورد تعطیلات، آ،کا، و، البته، کامیون!

دوان: سلام لیزا، از اینکه امروز برای چت ، از برنامه شلوغ خود در جاده صرف کردید، متش،.

لیزا: مطمئنا، مشکلی نیست!

دوان: بنابراین، فوق العاده ترین زمان سال، دسامبر است. با دسامبر کریسمس می آید. آیا سنت های کریسمس منظمی دارید که مشتاقانه منتظر آن باشید؟

لیزا: نه واقعا، در واقع. وقتی ،ت به کریسمس می‌رسد، من کمی اسکروج هستم، زیرا تقریباً یک مینیمالیست شده‌ام و آنچه را که نیاز دارم را دارم. من متوجه شدم که بسیار تجاری شده است.

دوان: بله من موافقم. دلم برای روزهایی تنگ شده که بیشتر لذت بردن از داشته هایت بود به جای آنچه میخواهی.

آیا در طول کریسمس کار و رانندگی می کنید یا استراحت می کنید؟

لیزا: نه واقعا. اگر کار هست، آن را قبول می کنم. در واقع، من می توانم بگویم که این کمی برای من یک سنت است. از آنجایی که مجرد هستم و معمولاً برنامه ای ندارم، از پیشنهاد کار در تعطیلات بسیار لذت می برم تا همکارانم بتوانند با خانواده خود وقت بگذرانند. من از کار ، اهمیتی نمی‌دهم، و متوجه می‌شوم که این یک روش واقعاً مفید برای “بازپس دادن” است.

دوان: این یک هدیه متفکرانه است: هدیه زمان! من مطمئن هستم که آنها قدردان آن هستند.

بنابراین، من باید بپرسم، برخی از آهنگ های کریسمس مورد علاقه شما چیست؟

لیزا: من موسیقی کریسمس را خیلی دوست دارم. ای شب مقدس، سرود زنگ ها، خدا به سلامتی آقایان شاد… من همچنین ار،تر ترانس سیبری را دوست دارم!

دوان: آره! من TSO را نیز دوست دارم. من به اندازه کافی خوش شانس بودم که آنها را چند بار زنده دیدم. نمایش شگفت انگیز با لیزر و نور!

لیزا: وای! من هیچ ایده ای نداشتم!

دوان: فیلم مورد علاقه کریسمس؟

لیزا: من همیشه تعطیلات کریسمس National Lam، را دوست داشتم! صحنه ای که او سورتمه خود را چرب می کند و از تپه شلیک می کند خنده دار است. همه این جرقه ها همه جا پرواز می کنند! [laughs]

دوان: آره خیلی وقته ندیدمش من عاشق انفجار بزرگ وقتی او شروع به سر خوردن می کند.

زمستان در آ،کا باید سرد باشد. آیا در سرمای شدید با مشکلات خاصی مواجه می شوید؟

لیزا: بله، خیلی زیاد. در زمستان، زم، که دمای هوا به -40 درجه فارنهایت تا -50 درجه فارنهایت می رسد، همه چیز شروع به یخ زدن می کند. قطعات پ،تیکی می شکنند و حتی می توانند به راحتی ،د شوند. این یک تغییر بزرگ است، اینکه مالک-اپراتور بودن، دانستن اینکه چه چیزی ،اب می‌شود و هزینه‌های تعمیر آن است.

دوان: برخی از اجزای اصلی که باعث ایجاد مشکلات و یخ زدن در آن دماها می شوند کدامند؟

لیزا: وقتی پارک می کنید، نمی تو،د کامیون خود را ببندید. من تقریبا هرگز آن را خاموش نمی کنم زیرا برای کامیون بسیار سخت است. تقریباً هر چیزی که در معرض دید قرار می گیرد و حرکت می کند می تواند یخ بزند. بسیاری از کامیون داران هنگام پارک ترمز دستی خود را تنظیم نمی کنند. اگر این کار را انجام دهند، یک دریچه آزادسازی هوا وجود دارد که می تواند با خاک و یخ گیر کند.

دوان: آیا کار خاصی برای آماده ، دکل خود برای دماهای شدید انجام می دهید؟

لیزا: بله، ما متانول یا الکل را به خطوط هوایی اضافه می کنیم، در غیر این صورت آنها شکننده می شوند و می توانند بشکنند.

دوان: گمان می‌کنم در زمستان جاده‌ها یخ‌زده‌تر و لغزنده‌تر هستند.

لیزا: آنها قطعا یخی هستند، اما در واقع صاف می شوند.

دوان: اگر جاده صاف اما یخبندان باشد، به نظر می رسد مانند رانندگی در یک پیست اسکیت است. سخت ترین ،مت رانندگی روی چنین سطحی چیست؟ ،تیک های خود را در زمستان عوض می کنید؟

لیزا: آره! باز هم، این برای من – که مالک-اپراتور هستم – جدید است، اما باید سالی دو بار تایرهایم را عوض کنم. درست زم، که برف شروع به با، کرد، ،تیک های یخی/برفی را پوشیدم. ،تیک ها بسیار گران هستند: 5000 دلار در هر مجموعه، دو بار در سال.

دوان: واقعا؟ و به چند ،تیک نیاز دارید؟ ده؟

لیزا: بله ده بنابراین 500 دلار / ،تیک.

دوان: بله! که هر شش ماه بسیار گران است. بزرگترین مزیت سرمایه گذاری در ،تیک های نو چیست؟

لیزا: بله، اما ارزشش را دارد. داشتن ،تیک های من، باعث ایجاد تفاوت در عملکرد و ایمنی در جهان می شود. در زمستان در جاده های یخی، بالا رفتن از تپه ها را بسیار آسان می کند. با این حال، این ،یب واقعاً نرم است، بنابراین راندن روی شن، آنها را خیلی سریع می خورد.

دوان: آیا در هنگام ترمز گرفتن کمک می کنند؟

لیزا: بله، اما باید مراقب استفاده از ترمز خود باشید. من بدون گیرب، 18 سرعته نمی توانم زندگی کنم. من از تک تک دنده ها استفاده می کنم و همیشه دنده را پایین می کشم. من آن را یاد گرفتم و زم، که سال ها پیش مجوز CDL خود را گرفتم به آن گیر دادم.

دوان: مسیر فعلی شما در یکی از خطرناک‌ترین جاده‌های آمریکای شمالی، بزرگراه دالتون در آ،کا، به سمت خلیج پرودو، بسیار دور از شمال است. طول مسیر شما چقدر است؟

لیزا: مسیر من 1000 مایل رفت و برگشت است، بنابراین هر طرف 500 مایل است. من 2 تا 3 سفر در هفته انجام می دهم و هر سفر معمولاً 2-3 روز طول می کشد. من تقریباً 7 روز در هفته کار می کنم. بنابراین، تقریباً، من حدود 150000 مایل در سال رانندگی می کنم.

دوان: که در برنامه نمایش داده شد، درست است؟

لیزا: آره. فک کنم فصل 3 و 4 و 5 و 6.

دوان: برخی از چالش هایی که کامیون داران و آ،کایی ها در زمستان با آن مواجه هستند چیست؟

لیزا: در آ،کا، در زمستان، 24/7 تاریک است، که می تواند افسرده کننده باشد. بسیاری از مردم از چیزی به نام SAD رنج می برند

دوان: بله، اختلال عاطفی فصلی. من کاملا آشنا هستم. بسیاری از افرادی که در اینجا می شناسم برای کمک به آن، مصرف ویتامین D خود را افزایش می دهند. آیا در طول مسیر خود حیات وحش زیادی می بینید یا بسیار خلوت است؟

لیزا: ما تعداد زیادی مشک، کاریبو و پتارمیگان را می بینیم. امسال، من تعداد زیادی ولورین، مارتنس و چند ،ن گهگاهی دیده ام.

دوان: ،س قطبی هست؟

لیزا: در واقع، امسال من اولین ،س قطبی خود را دیدم! من تقریباً 30 سال است که اینجا هستم و نه من و نه ،ی که می شناسم تا به حال ،س قطبی را ندیده ایم.

دوان: وای! به طور کلیشه ای، من فکر می کنم که شما آنها را به طور منظم می بینید. یا حداقل نه به ندرت!

لیزا: میدانم! همچنین، این حیوان کوچک دیگر وجود دارد که من همیشه می بینم که بسیاری از دیگران ندیده اند. من نمی دانم چیست، اما من آنها را “هات داگ سفید کوچک پشمالو” می نامم.

دوان: متعجب؟ هات داگ سفید کوچک پشمالو؟

لیزا: آره. آنها این حیوانات کوچک پشمالو سفید به اندازه یک هات داگ هستند که در سراسر جاده می دوند. سرش را از دم نمی توان تشخیص داد و همه آنها سفید هستند.

دوان: حتما تو گوگل سرچ میکنم ببینم میتونم بفهمم چیه یا نه! اگه فهمیدم بهت خبر میدم

لیزا: معامله!

دوان: آیا می تو،د شفق شمالی را در طول مسیر خود ببینید؟

لیزا: اوه بله، تقریبا هر شب. شفق شمالی، ستاره های در حال تیراندازی….

دوان: این باید شگفت انگیز باشد. چیزی که ا،ر مردم هرگز در زندگی خود نخواهند دید.

لیزا: آره. گاهی که شب را می ایستم، ساعت 2 یا 3 بامداد می نشینم و آنها را تماشا می کنم. از آنجایی که من در وسط ناکجاآباد هستم و تنها ،ی در کل دنیا هستم که آنها را از آن منظر تماشا می‌کنم، این احساس را بسیار خاص‌تر می‌کند، مانند یک نمایش نوری که فقط برای شما ساخته شده است.




منبع: https://blog.bigroad.com/blog/wintertime-in-alaska-with-lisa-kelly-bigroad