وقتی پل لگر در کلیسای کوچک خود را برای خوشامدگویی به راننده کامیون دیگر باز کرد، فکر کرد که این بازدیدکننده ای است که به دنبال راهنمایی م،وی است. این بار مرد فقط به دنبال قطعه ای برای تعمیر یخچال ،اب کامیون بود.
تجربه سه دههای لجر در حملونقل بار در زم، که میفهمید برای یافتن قطعه مورد نیاز با کجا تماس بگیرید، مفید بود. آنها کمی صحبت ،د و به زودی راننده به جاده بازگشت.
اما دو هفته بعد همان مرد به دلیل دیگری با کشیش تماس گرفت. او می خواست برای راننده کامیون همکارش دعا کند که به خانه برگشته بود و متوجه شد که همسر، فرزند متولد نشده و دختر سه ساله اش توسط یک راننده مست کشته شده اند.

میتوان گفت که او واقعاً صدمه دیده بود. لگر میگوید: او واقعاً در حال مبارزه بود. او آنچه را که اتفاق افتاده بود با من در میان گذاشت تا بتوانم برای او و به خصوص برای بهترین دوستش دعا کنم.
آنها فقط دو نمونه از تعاملات لگر با مردم، عمدتاً رانندگان کامیون، هستند که به کلیسای کوچک داخل کامیون او که در ایستگاه بزرگ ایروینگ در سا،بری، NB، 15 مایلی غرب مونکتون پارک شده است، می آیند. هر ارتباط شخصی به دیگری منتهی می شود.
اکنون بیش از 22 سال از زم، که لگر رهبر کلیسای سیار شد، می گذرد. و به ،وان یک راننده کامیون سابق، او معتقد است که می تواند با رانندگان کامیون و مبارزات آنها ارتباط برقرار کند.
«اگرچه ما هر هفته یک سرویس کلیسای کوچک داریم، من آن را وظیفه اصلی نمازخانه نمیدانم. بیشتر یک به یک است. اگر راننده ای وارد شود، یا راننده ای را در پارکینگ، یا در ایستگاه کامیون، یا در تیم هورتونز همسایه، یا هر چیز دیگری که هست، ملاقات کنم، واقعاً یک مکالمه تک به تک یا نوعی ارتباط است. او میگوید تا یک مراسم رسمی کلیسا.
ما یک مراسم کلیسا انجام می دهیم، اما این واقعاً بخش کوچکی از کاری است که انجام می دهیم، از زم، که من آنجا بوده ام.»

آنچه رانندگان کامیون را آزار می دهد
لگر میگوید مشکلاتی که رانندگان را به کلیسای کوچک میآورد در طول سالها تغییر چند، نکرده است، اگرچه ممکن است جزئیات کمی متفاوت به نظر برسد. اما چیزهایی که بیشتر از همه رانندگان را آزار می دهد با این کار همراه است.
او می گوید که مشاهده اعمال قاچاق انسان در ایستگاه های کامیون به یکی از آسیب زاترین تجربیات برای آنها تبدیل شده است. به خصوص اکنون که مشکل در سراسر صنعت بدتر شده است.
او میگوید: «این در همه جا اتفاق میافتد، از جمله این ایستگاه کوچک کامیون که در وسط ناکجاآباد واقع شده است. من خودم شاهد آن بودهام… کنار آمدن با آن یک چیز بسیار مشکل و بسیار دشوار است.»
علاوه بر این، به دلیل کلیشه های منفی که رانندگان کامیون را احاطه کرده است، بسیاری از آنها احساس حقارت و قدرد، می کنند. زم، که او برای اولین بار بیش از 50 سال پیش پشت فرمان یک کامیون نشست، این یک مسئله قدیمی بود. و از آن زمان تاکنون از بین نرفته است.
به همین ترتیب، زمان دور از خانه و تنهایی ناشی از آن همیشه برای رانندگان مسیرهای طول، مورد توجه بوده است. لگر میگوید علیرغم پیشرفتهای تکنولوژیکی که افراد را در ارتباط نگه میدارد، فشار عدم حضور عزیزان در طول دو دهه گذشته کاهش نیافته است.
همه این موارد گاهی اوقات می تواند برخی از کامیون داران را به تسلیم شدن در برابر وسوسه هایی مانند سوء مصرف مواد مخدر و موارد دیگر سوق دهد. و ممکن است مدتی طول بکشد تا ،ی متوجه شود که زندگی اش در حال رو به نزول است.
چالش های م،وی
این اتفاق برای لجر قبل از شروع سفر م،وی خود رخ داد.
او در خانواده ای روح، پرورش یافت و همیشه برای خدا احترام قائل بود. با این حال، تا 30 سالگی بود که اهمیت ایمان را برای او و خانواده اش کشف کرد.
من در آن زمان متاهل بودم و دو فرزند داشتم و خانواده ام را صمیمانه دوست داشتم. من همیشه سخت کار می کردم و به ندرت در خانه بودم، که برای بسیاری از رانندگان و همچنین برای من مشکل بود. وقتی خانه بودم، معمولاً به این فکر می کردم که دوباره در جاده باشم. بنابراین حتی اگر از نظر فیزیکی آنجا بودم، ممکن بود کاملاً آنجا نبودم. بنابراین، من واقعاً متوجه وسعت مارپیچ نشدم. تا اینکه ما شروع به بازگشت به کلیسا کردیم.»
لگر عادت داشت خانوادهاش را در کلیسا رها کند، اما فقط در مواقع خاص به آن میپیوندد.
این وضعیت در شب کریسمس در سال 1989 تغییر کرد، زم، که خانواده در کلیسای کوچکی که در آن اتفاق افتاده بودند در خدمت شرکت ،د. اما انگار خانه بود. و او شروع به رفت و آمد هر هفته به کلیسا کرد.
«یکشنبه چیزی می شنیدم. و سپس اوایل صبح دوشنبه، در کامیونم، با خدا صحبت میکردم و فقط سؤالات را میپرسیدم و میگفتم، خوب، خوب، شما به این پاسخ دادید، اما در مورد آن چه؟ و همیشه، یکشنبه بعد، کشیش موعظهای را موعظه میکرد که به این سؤال دوشنبه پاسخ میداد… و این کار هفته به هفته ادامه داشت.»
سرانجام لجر می گوید تصمیم گرفت از خدا پیروی کند. این یک صبح روز سهشنبه، 13 مه 1990 بود. تاریخ مشخصی است، اما او به وضوح به یاد میآورد که در حالی که در تا،ی خود، در کنار بزرگراه 11 در سنت مارگارت، NB، تصمیم میگیرد تصمیم بگیرد.
حمل و نقل برای مسیح
این به زمان کشیش در یک کلیسای کوچک محلی منجر شد و در سال 2000 او کشیش ناوگان حمل و نقل برای مسیح شد.
او به یاد می آورد که به این شغل علاقه مند بود، اما شک داشت که آیا بتواند بودجه کافی برای باز نگه داشتن در تری، کلیسا جمع آوری کند.
من خیلی راحت در مورد پول صحبت نمیکنم و سعی میکنم پول بخواهم، بنابراین به نوعی از آن کنارهگیری کردم و حدود یک سال دور ماندم. اما من این حس را در قلبم داشتم که باید آنجا باشم. فکر میکنم این واقعاً فراخوان بود.»
برای سه سال اول، لجر هیچ حقوقی در کلیسای کوچک دریافت نکرد و برای پرداخت صورتحساب به کامیون کشی ادامه داد. اما بیش از 20 سال از آن زمان می گذرد و کلیسای کوچک هنوز آنجاست و بیشتر با کمک های مالی کار می کند.
او امیدوار است که آنها در نهایت حمایت کافی برای بازگشت به سنت قبل از کووید – ساخت بسته های مراقبت شخصی برای رانندگان کامیون و ارائه آنها در نزدیکی کریسمس را دریافت کنند.
اما در پایان روز، همه چیز در مورد الهام بخشیدن به کامیون دار، است که دور از خانه هستند – چه از طریق سرویس یکشنبه، چه از طریق یک به یک در پارکینگ یک ایستگاه کامیون، یا یک تماس تلفنی ساده.
ما سعی می کنیم ارزش و قدرد، را که داریم القا کنیم. به ،وان یک راننده کامیون سابق، من آن را از نزدیک درک می کنم. اما حتی داوطلب، که برای من کار می کنند – یکی راننده سابق است، یکی نه – اما هر دو این شفقت و همدلی را دارند. آنها بسیار مشتاق هستند که به رانندگان کمک کنند و از آنها قدرد، کنند.”
منبع: https://www.trucknews.com/transportation/mobile-chapel-brings-faith-and-guidance-to-truck-drivers/1003171094/