هالند بسیار بی صداقت و بی احترامی است. برای مدتی همه چیز به آرامی پیش می رفت. یک روز یک تری، تراکتور دیگری که برای IC Logistics Corp رانندگی میکرد، از عقب من آمد و ناگهان رد شد. وقتی جلوی من آمد، ترمز مرا چک کرد. برای جلوگیری از برخورد به او، سریع به سمت خط گذر حرکت می کنم. او کنار من می آید، با انگشتانش به من اشاره می کند و با اسلحه دستی اش را نشان می دهد. سپس او به من اشاره می کند که جلوی آن را بگیرم که واضح است که من این کار را نکردم. او در سمت راست از کنارم رد میشود و مرا از جاده فرار میکند تا من را وادار به توقف کند. بعد از زدن من، او بلند می شود. زم، که بین ما فاصله شد، خود را روی شانه خود کشیدم و با پلیس تماس گرفتم.
من با بخش ایمنی خود تماس میگیرم و یک منشی تلفنی دریافت میکنم و یک پیام صوتی میگذارم که توضیح دهد چه اتفاقی افتاده است. در همین حین افسر تحقیقات خود را انجام می دهد تا بفهمد چه ،ی چه کاری انجام داده است. راننده دیگر ادعا کرد که من او را زدم، بنابراین افسر بعد از آن می پرسد که آیا فیلمی دارم، بنابراین با بخش ایمنی تماس می گیرم. مدیر ایمنی، (کارلا) با صدایی بیرحمانه میگوید: “چی! آیا این یک وضعیت اضطراری است، من اینجا در دفترم افرادی دارم و بقیه برای ناهار بیرون هستند.” به او می گویم که افسر فیلم دوربین داشکام را می خواهد و او می گوید: “از افسر بخواهید با ما تماس بگیرد زیرا مدتی طول می کشد و من افرادی در دفترم دارم!” با خودم فکر می کنم وای، این زن یک … فکر می کنم افسر هم از قیافه اش همین فکر را می کرد.
بنابراین افسر اطلاعات خود را برای ارسال فیلم به من می دهد. من ع، میگیرم و گزارش تصادف را پر میکنم و آن را همراه با فیلم داشکم به هلند میفرستم گارمین. به ،مت سرنشین کامیون من آسیب قابل توجهی وارد شد. چند روز بعد من با افسر پیگیری کردم و او گفت که یک ویدیو دریافت کرده است که نشان می دهد او من را از جاده فرار می دهد و سایر راننده ها را نقل کرده است که امیدواریم او را از جاده خارج کند. او گفت که این ویدئو ورود او به لاین من، چک ، ترمز و هیچ حرکت انگشتی را نشان نداد. این دوربینها زاویه باز بسیار خوبی دارند، بنابراین مطمئن نبودم که چگونه میتوان آن را از دست داد.
با ایمنی تماس میگیرم و از کارلا میپرسم که ویدیو کجاست که همه چیز را نشان میدهد. پاسخ او، “ما فقط بخشی را ارسال می کنیم که افسر درخواست کرده است.” او سپس پیشنهاد میکند که اگر عقب میکشیدم میتوانستم از این موقعیت اجتناب کنم. بدون ویدیوی کامل از ابتدا تا انتها، ترمز او را در حال چک ، یا حرکت اسلحه یا تلاش او برای وادار ، من به عقب نشینی نشان نمی دهد. سعی میکنم به او توضیح بدهم که در این دوره ماندم زیرا نمیدانستم او واقعاً اسلحه دارد یا خیر. کارلا بنکرافت (ناظر ایمنی) می گوید: “من هیچ کدام از اینها را در ویدئو نمی بینم.” من به او می گویم که چون احساس می کردم زندگی ام در خطر است، این یک تصمیم چند ث،ه ای بود. او می گوید: “تو نظر خودت را داری و من نظر خودم را.”
هنگام صحبت با افسر، او بخش خاصی از ویدیو را نپرسید، و همچنین نمیدانست که بخشهای مختلفی در یک ویدیو وجود دارد. او به سادگی “ویدیو” را درخواست کرد. صلاحدید کار، بود که فقط ،متی را بفرستد که نشان می دهد راننده دیگر می آید و به من ضربه می زند. هیچ ویدیوی دیگری وجود ندارد که شروع و پایان را نشان دهد، فقط همین یک ،مت. میپرسم که آیا این دوربینها همیشه در حال ضبط هستند، اما هیچ ویدیویی از ترمز راننده دیگر وجود ندارد که مرا چک کند. کارلا که قرار است بر کل بخش ایمنی نظارت کند، میگوید: «اگر در این مورد شکایتی دارید، میتو،د با رئیس من، براد شیمل، تماس بگیرید، که من انجام دادم، اما هرگز پاسخی دریافت نکردم.
من یک نسخه از فیلم خود را به همراه ع، هایی از آسیب برای کن ادلمن (ایمنی) ارسال کرده بودم. من هم نسخه هایی را برای افسر مسئول فرستادم. پس از بحث در مورد آنچه که روی داشکم بود و نبود، متوجه شدم که فیلمی که ایمنی در مورد آن صحبت میکند، در واقع فیلم من از داشکم است. به نظر می رسد که کارلا هرگز فیلم را از دوربین هلندز دانلود نکرده است، اما در عوض از فیلم من برای ارسال به سراسر شرکت و افسر استفاده کرده است.
من با هلند رفتم و برگشتم که کجا یا چرا این ،مت از ویدیوی دوربین هالندز پیدا نمی شود. من با یک فرد ایمنی دیگر در هلند صحبت می کنم که گفت کارلا این فیلم را دارد و آن را برای افسر فرستاد. یک روز بعد، افسر میگوید که هرگز بخش دیگری از ویدیو را از هلند دریافت نکرده است، اما من را دریافت کرده است. این مرد کن ادلمن می گوید “از افسر بخواهید با ما تماس بگیرد و دقیقاً به ما بگوید که به دنبال چه چیزی است.” این فقط ذهنم را به هم می زند. این دقیقاً همان کاری بود که افسر در ابتدا انجام داد، بنابراین شما کدام بخش از “ویدیو” را نمی فهمید؟ سپس ویدیوی خود را از داشکم به محل امن می فرستم و می پرسم که آیا این همان ویدیویی است که او برای افسر فرستاده است یا خیر… او می گوید بله! اما بعد می نویسد و می گوید که او در یک ویدیو مشابه مانند من فرستاده است.
با افسر تماس میگیرم و ازش میپرسم ویدیویی که براش فرستادم با اونی که هالند فرستاده یکیه… میگه بله هردو دقیقا یکیه. در این زمان کن (امنیت) باید متوجه این درهم شده باشد و فیلم را از دوربین هالندز برای افسر ارسال کرده باشد، (2 روز بعد) اما کن هرگز اشتباهی را اعتراف نکرد و در مورد ارسال ویدیوی مشابه دروغ گفت.
من به رئیس شرکت کریس هالند که در نهایت با من تماس گرفت ایمیل می کنم. از او میخواهم ببیند کل فیلم کجاست و میگوید: «فیلم دیگری وجود ندارد، وجود ندارد» او میگوید دوربینهایش دوربینهایی هستند که مستقیماً ع،برداری میکنند و به شیشههای راننده دیگر نگاه نمیکنند. خوب این واضح است، اما آنها دید زاویه گسترده ای دارند. او میگوید این ویدئو هیچ گونه ترمزگیری، هیچ حرکت دستی را نشان نمیدهد و اینکه وجود ندارد، دیگر وجود ندارد. سپس می پرسد، “دقیقاً به دنبال چه چیزی هستید؟” به او می گویم که چگونه فیلم ویدئویی من ارسال شده است، که کن در ابتدا در مورد آن دروغ گفته است و کارلا که مسئول انجام کارش است، در تحقیقات در حال انجام از شواهد خودداری می کند.
قبل از ارسال ایمیل، یک کپی برای همسرم فرستادم تا تصحیح شود. او با من تماس می گیرد و می گوید که به نظر خوب است، بسیار حرفه ای و خوب نوشته شده است. سپس یک ایمیل از رئیس جمهور دریافت می کنم، “اکنون با من تماس بگیرید”. من به همسرم می گویم که باید با رئیس جمهور تماس بگیرم و او می گوید: “به من بگو چه می گوید.”
گفتم، اجازه بدهید با شما تماس 3 طرفه برقرار کنم، اما ادامه دهید و پایان خود را بی صدا کنید، به این ترتیب می تو،د مکالمه را دست اول بشنوید. در مواقعی همسرم دوست دارد با دوستانم دور هم جمع شویم و چای بخوریم. او همچنین، مانند بسیاری دیگر، دوست دارد با استفاده از حالت بلندگو صحبت کند. اینجاست که همه چیز واقعاً جالب می شود. این پاسخ کریس هالند (رئیس شرکت) است. یک بار دیگر اساساً آنچه را که قبلاً گفته بود تکرار می کند.
“دقیقاً به دنبال چیست؟” به او میگویم که میخواهم ویدیوی واقعی را ببینی که حرکت دست و کشیدن او را از مقابل من نشان میدهد تا حداقل بتو، کل داستان را ببینی که چرا همه چیز به همان شکلی اتفاق میافتد. میگه من نمیفهمم دنبال چی میگردی. وای، واقعاً بعد از اینکه دقیقاً به دنبال چه چیزی هستم، از من می پرسد که دقیقاً دنبال چه هستم؟ من هم به او می گویم که به دنبال صداقت و احترام هستم. او می خندد، بله درست خواندید، او می خندد. گفتم: به نظر شما این خنده دار است؟ ظاهرا! او می گوید: “شما از عهده تصادفات بر نمی آیید، ما رسیدگی می کنیم!” من به او می گویم که در حالی که فیلم واقعی داشکام را مخفی کرده و فیلم اشتباهی را ارسال کرده است، به طور حرفه ای با آن برخورد نشده است.
سپس شروع به داد زدن و دشنام میکند و میگوید: “به من ایمیل نزنید. تلفن را قطع می کنم و به همسرم می گویم هنوز آنجا هستی؟ او مرا خاموش می کند و من می توانم دوستانش را در پس زمینه بشنوم: “این چه ل،تی بود؟” همسرم شوکه شده میگوید: «باور نمیکنم چیزی را که شنیدم، این رئیس شرکت بود؟» بی دلیل، غیرحرفه ای و غیراخلاقی. خدا را شکر که یک نفر را داشتم که به او گوش می داد، زیرا هیچ ، حرف من را باور نمی کرد و من 100٪ مطمئن هستم که به همان اندازه که این کریس هالند غیراخلاقی است، او آنقدر مرد و صادق نیست که به هر کار اشتباهی اعتراف کند.
خب الان میخوان بیام تو آموزش رانندگی… برای چی؟ رانندگان را بپیچ،د، به ایمنی آنها در جاده اهمیتی نمی دهد، تنها کاری که می خواهند بکنند این است که ، دراز کشیده خود را بپوشانند.
من اسناد، ایمیلها، متنها و اسکرین شاتهایی از پیامهای سامسارا دارم که مطمئنم همه آنها به درد میخورند.
منبع: https://www.thetruckersreport.com/truckingindustryfo،/threads/،lland-enterprises-the-real-deal.2515665/